آینه

به وبلاگ من خوش آمدید

روضه رضوان

روضه رضوان جرم ماچیست که این گونه گرفتارشدیم صید دریای دل ودیدۀ دوّار شدیم ازهمان روزکه قابیل برادر را کشت به غلط پیرو آن قاتل بدکارشدیم قصد، این بود که ما خدمت مخلوق کنیم مثل دیوار به روی همه آوارشدیم گفت خالق که همه سجده برآدم ببرند سجده نادیده گرفتیم وزیانکارشدیم قَرَض ازخلقت ما بندگی خالق بود ما ولی ،بندۀ زور وزر ودینارشدیم یارهرگزبه جفا کاری ما شکوه نداشت دل دلدارشکستیم وازاغیارشدیم پدرم گفت پیِ روضۀ رضوان بروید راه رضوان نگرفتیم که درنارشدیم گفت آن
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:23 توسط نویسنده |