آینه

به وبلاگ من خوش آمدید

کشتی عمر

- کشتی عمر عاقبت این کشتی سرکش به ساحل می رسد کاروان آرزوهایم به منزل می رسد جزخدا باقی نمی ماند دراین عالم کسی چشم تا برهم زنی مرگ ازمقابل می رسد هرچه دردنیا بکاری،لاجرم ازنیک وبد کِشتِ امروزت یقین،فردا به حاصل می رسد دست خود را پیش هرناکس مکن هرگزدراز چونکه ازسویِ خدایت،رزقِ کامل می رسد چون اجل آید نمی پرسد عزیزی یا فقیر بایقین نوبت به هرشیدا وعاقل می رسد می رود شام سیاه ومی دمد صبح اُمید آن یگانه منجی ومعمارعادل می رسد غم مخورای آنکه عمری مانده ای
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:23 توسط نویسنده |